دسته : بانکداری فراساحلی    تاریخ درج : ۱۳۹۸/۰۴/۲۶ - ۱۱:۲۶

سابقه و منطق شکل گیری بانکداری فراساحلی

OFC و بازار های یوروکارنسی تاریخچه مشترکی دارند، تا آنجا که OFCها تقریبا توسعه بازار یوروکارنسی در خارج از اروپای غربی هستند.

OFCها و مراکز یوروکارنسی اساساً پاسخ کارآمد بانکهای بین المللی به تلاش دولت های حکمفرما در بسیاری از کشورهای پیشرفته در دهه های 1960 و 1970 به منظور کنترل جریان سرمایه از طریق تحمیل قوانین محدود کننده داخلی بود.

قوانینی که در بسیاری از موارد به قصد تجهیز دولت ها به کنترل سیاست های مالی، باعث جدا شدن سپرده گذاری ها و وامگیری به موسسات کمتر تحت کنترل، بخصوص بانکهای در OFCها و یوروبانکها، که معاف از چنان محدودیت هایی هستند شد. در توضیح شکل گیری و رشد مراکز فراساحلی امروزه، عملگرایان و افرادی آکادمیک حداقل 4 فاکتور را مطرح میکنند:

  • ایجاد کنترل کننده های سرمایه بمنظورکاهش بی ثباتی کسری تراز پرداخت ها که اولین بار در آمریکا در دهه 1950 و بعد تر توسط بسیاری از کشور های OECD در دهه 1960 به ثبت میرسید[1]؛
  • اعمال مالیات بالا، همراه با به سیاست های مالی سخت[2]، در تلاش برای مهار کردن کسری تراز پرداخت ناشی شده از عدم توازن مالی، علی الخصوص در برخی کشورهای OECD؛
  • حذف محدودیت های غرب اروپا در تبادلات ارزی ناشی از درآمد های جاری توسط افراد غیر مقیم، در سال 1958؛
  • این حقیقت که علاقه بانکهای آمریکایی در انجام تراکنشهای تجاری با ارزهای خارجی به منظور دستیابی به قلمروهای جدید با قانون گلس-استیگل 1933، که بانکهای تجاری را از ورود به تجارت بانکهای سرمایه گذاری منع میکرد، مهار شد.

بنابرین، اثر تجمعی فزاینده نظام  محدودیت ها داخلی و فرصت های تجاری جدید تجاری در خارج با بازگشت به قابلیت تبدیل کامل دارایی های غیر مقیمان در اروپا برای موسسات مالی و شرکت های بزرگ چند ملیتی انگیزه خروج و افزایش حجم فعالیت های مالی شان در مناطق فراساحلی را فراهم آورد. این خروج عظیم بود که به وسعت دادن و عمق بخشیدن اندازه بازارهای ارزهای بین المللی که اکنون به عنوان بازار یورو کارنسی شناخته میشوند، کمک کرد.

از دهه 1960 تا 1970 بازار یورو کارنسی به جایگاه قابل توجهی رشد یافت. انتقال فعالیت های ارزهای غیر سرزمینی جهش محسوسی بعد از 1966، زمانیکه نرخ های بازار پولی آمریکا به بالاتر از سقف نرخ بهره سپرده های دلاری که در آیین نامه Q[3] مجاز بود، یافت که منجر به بحران بدهی که به نوبه خود بانک های ایالات متحده را مجبور به مطالبه سرمایه در بازار یورودلار کرد. طی 77-1966 اندازه ناخالص یورومارکت، یعنی مجموع تمام تعهدات شامل سپرده های بین بانکی، 17 برابر رشد کرد و از 18 میلیارد دلار در پایان 1966 به 310 میلیارد دلار در پایان 1977رسید.

در اوایل دهه 1970، مکان جغرافیایی بازار از عمدتا اروپای غربی به سراسر جهان منتقل شد. بانکها و بعدا اوراق بهادار و شرکت های بیمه شروع به تاسیس در شعبه های فراساحلی در تعدادی از حوزه های قضایی در کارائیب، آمریکای لاتین و جنوب شرق آسیا کردند. حوزه های قضایی مذکور بودند که امروزه به عنوان مراکز مالی فراساحلی شناخته میشوند.

 

[1]  برای مثال در آمریکا این کنترل کننده ها شامل مالیات برابری بهره (1963)، محدودیت اعتباری اختیاری خارجی (1965)، و برنامه سرمایه گذاری مستقیم خارجی (1965) که همگی به هدف محدود کردن توانایی بانک های آمریکایی در وام دهی به خارجی ها تدوین شده اند.

[2]  سیاست های پولی سخت با اعمال محدودیت های سرمایه داخلی، از قبیل سقف نرخ بهره و ذخیره قانونی( با قصد محدود کردن اعتبار بانک ها از طریق ظرفیت آنها برای تحرک سپرده ها) حاصل شد.

[3]  تحت آیین نامه Q، سقف هایی بر نخ های بهره که بانکها مجاز به برای پرداخت بر سپرده های داخل ایالات متحده و نه شعبه های خارجی آنها بودند اعمال میشد.

 

  • نظرات کاربران
  • فرم ثبت نظر
نظری برای این مطلب وجود ندارد!


طراحی سایت | فروشگاه آنلاین | خدمات وب اندیشکدهبانکداریارزبین‌المللبین المللفراساحلیآفشورسوئیفتSWIFTنرخ ارزفین تکفین‌تکfintechیورودالردلار اروپاییبانکداری بین المللبانکداری بین‌المللبانکداری بین‌المللیبانکداری بین المللیبین المللیبین‌المللیThink Tank